سلام دوستان... اگه میشه به این سوال پاسخ بدید از متن درس نباشه 👇
یک داستان کوتاه بنویسید که در ان ۳ فعل ماضی استمراری و یا ماضی مستمر باشد.( داستان در حد یک بند باشد)
معرکه میزنم
صبح یک روز بهاری نسیم به این طرف و ان طرف می رفت و حسن داشت به مدرسه می رسید که شیطان او را قول زد و او با خود گفت اول می روم باغ تا مقداری میوه بخورم و بعد می روم مدرسه.